-
تقدیم به عزیزترینم ...
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 21:11
نیمه شهریور روز تولد انسانی از جنس نور روز تولد تو ؛ فرشته زمینی ؛ تولدت مبارک ...
-
تقدیم به عزیزترینم
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1384 21:21
بازآ که در هوایت خاموشی جنون است فریادها برانگیخت از سنــگ کوهساران *** گفتی به روزگاری مهری نشسته گفتم بیرون نمیتوان کرد حــتی به روزگــاران
-
تقدیم به تو ...
دوشنبه 31 مردادماه سال 1384 21:29
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنـــم از کجا آمده ام،آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننـــمایی وطنـــم مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا یا چه بوده ست مراد وی ازین ساختنم جان که از عالم علوی ست،یقین می دانم رخت خود باز برآنم که همانجا فکنــــم مرغ باغ ملکوتم،نیم از عالم خاک دو سه...
-
و دیگر هیچ ...
جمعه 31 تیرماه سال 1384 21:54
جان من کجایی که بی تو دلشکسته ام !!!
-
تقدیم به عزیزترینم
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 21:48
« روزی روزگاری پرنده ای دارای یک جفت بال زیبا و پرهای درخشان، رنگارنگ و عالی و در یک کلام، حیوانی بود مستقل و آماده برای پرواز با آزادی کامل. هر کس آنرا در حال پرواز می دید خوشحال می شد. روزی زنی چشمش به پرنده افتاد و عاشق آن شد. در حــــالی کـــه دهانش از شدت شگفتی بازمانده بود، با قلبی که تپش تند داشت و با چشمانی...
-
تقدیم به عزیزترینم(با یادی از وبلاگش)
سهشنبه 21 تیرماه سال 1384 22:12
سالها پیروی مذهـب رندان کردم تا بـه فـتوی خرد حرص بـه زندان کردم مـن بـه سرمـنزل عنـقا نه به خود بردم راه قـطـع این مرحـلـه با مرغ سـلیمان کردم سایهای بر دل ریشـم فکـن ای گـنـج روان کـه مـن این خانه بـه سودای تو ویران کردم توبـه کردم کـه نبوسـم لب ساقی و کـنون میگزم لـب کـه چرا گوش بـه نادان کردم در خـلاف آمد عادت...
-
سلام بر تو بانوی بانوان…
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1384 22:32
نخلهای خاک آلود فدک هنوز از ستمی که بر تو روا داشتند، می گریند؛ زندگی تو گواه مظلومیت همه دودمان هابیل است، همچنانکه وجود تو گواه قدس و عصمت خدا بر زمینیان بود... تازیانه ای که بر پیکر نازنین تو فرو کوفتند، تبری بود که بندگان بت به انتقام نابودی اصنام بر پیکر توحید ابراهیم فرود آوردند؛ هماره شرمسار باد دستی که بر گونه...
-
دوستت دارم
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1384 12:10
وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم وقتی که او تمام کرد من شروع کردم وقتی که او تمام شد من شروع شدم .... و چه تلخ است تنها زندگی کردن مثل تنها متولد شدن مثل تنها مردن ... زنده یاد دکتر عتی شریعتی
-
دوستت دارم
جمعه 20 خردادماه سال 1384 11:22
تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشــی من
-
دوستت دارم ...
چهارشنبه 11 خردادماه سال 1384 21:50
من از دست غمت مشکل برم جان ولی دل را تو آسان بردی از مـــن
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 خردادماه سال 1384 22:19
امام حسن عسگری میفرماید : تا انجا که تحمل داری درخواست مکن،زیرا برای هر روزی رزقـی جدید است و بدان که پافشاری و اصرار در کمک خواستن، هیبت انسان را از بین میبرد و باعـث رنج و سختی میگردد. صبر پیشه کن تا خداوند دری بر روی تو باز کند تا گذشتن از آن برایت سـهل و آسان باشد. چه نزدیــک است خداوند کارساز به انسان درمانده و...
-
فراموشت نمیکنم
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1384 19:39
دل من دست بردار دیگه بسه انتظار دیگه هی اسمشو تو بیـــاد من نیـــار اون دیـــگه نمیاد عمرتُ هدر نــــکن ًٌٍٍٍدل من دل من، منُ دربـــدر نـــــکن دل من دیگه بسه ، آخه اون که میخای تو دیگه نمیاد باید بدونی که یــه روزی دوبـــــاره اون اگه بیـــاد اونوقت می بینی که اون دیـــگه حتی تو رو نمیخاد دل من ،اینجوری، آخه تنها...
-
تقدیم به عزیزترینم
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1384 16:13
می سوزم از فراقت روی ازجفا بـــــگردان هجران بلای ما شد یا رب بلا بــــگردان مه جلوه می نماید بــر سبــز خنـگ گردون تا او بسر درآید بـر رخــش پــا بــــــگردان مرغول را بر افشان یعــنی برغــم ســنبل گرد چمن بـخوری همچون صبا بــــگردان یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست در سر کلاه بشکن در بر قبا بــگــردان ای نور چشم...
-
تقدیم به ...
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1384 14:43
یا رب سببی ساز که یارم به سلامــت باز آید و برهانــــــــدم از بند مـــلامـت خاک ره آن یار ســــــفر کرده بیاریـــد تا چشم جهانبین کنمـش جـای اقامــــت فریاد که از شش جهتم راه ببستنـــــد آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت امروز کــه در دست توام مرحمتی کــن فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت ای آنکه به تقریر و بیان دم...
-
تقدیم به عزیزترینم
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 18:23
خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست تاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست از لبت شیـــــر روان بود که من میگفـــتم این شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست جان درازی تو بادا که یقین میدانـــم در کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست مبتلایی به غم محنت و اندوه و فراق ایدل این ناله و افغان تو بی چیزی نیست دوش باد از سر کویش به گلستان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1384 15:39
خدایا هرگاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی خدایا به هر که و به هر چه دل بستم ، تو دلم را شکستی عشق هر کسی را که به دل گرفتم ، تو قرار از من گرفتی هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم ، در سایه امیدی ، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم ، تو یکباره همه را بر هم زدی و در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1384 17:05
پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.دختر هابیل جوابش کرد و گفت :نه.هرگز همسری ام را سزاوار نیستی. تو با بدان نشستی و خاندان نبوتت گم شد.تو همانی که بر کشتی سوارنشدی.خدا را نادیده گرفتی و فرمانش را.به پدرت پشت کردی به پیمان و پیامش نیز. غرورت غرقت کرد.دیدی که نه شنا به کارت امد و نه بلندی کوه! پسر نوح گفت:اما ان که غرق...
-
تقدیم به عزیزترینم
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1384 00:15
امام حسن عسگری میفرماید : تا انجا که تحمل داری درخواست مکن،زیرا برای هر روزی رزقـی جدید است و بدان که پافشاری و اصرار در کمک خواستن، هیبت انسان را از بین میبرد و باعـث رنج و سختی میگردد. صبر پیشه کن تا خداوند دری بر روی تو باز کند تا گذشتن از آن برایت سـهل و آسان باشد. چه نزدیــک است خداوند کارساز به انسان درمانده و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1384 00:26
امشب از اون شباست که من دوباره دیوونه بشم تو مستی و بی خــبری راهــــی میخـــونه بشــم امشب از اون شباسـت که من دلم میخاد داد بزنم تو شـــــــــهر این غریبه ها دردم رو فریاد بزنم دلـــم گرفت از آسمــون هــم از زمین هم از زمـون تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفتـــه از همــــه ای روزگار لعنتی تلخـــه بهت هر چی بگـــم من به...
-
تقدیم به عزیزترینم
شنبه 27 فروردینماه سال 1384 15:59
مژده وصـــل تو کو کز سر جــان برخیــــزم طایر قدســــم و از دام جهان برخیـــــزم بولای تو که گر بنده خویشـم خوانـــی از سر خواجگی کون و مــــــکان برخیـزم یا رب از ابر هدایـــت برســــان بارانــــــی پیشتر زانکه غباری ز میـــان برخیـــــزم برسر تربت من با می و مـطرب بنشیــن تا ببویت ز لـــــحد رقص کنان برخیـــــزم خیز...
-
تقدیم به عزیزترینم
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1384 01:11
چه مستی است ندانم که رو بــــما آورد که بود ساقی و این باده از کــــجا آورد تو نیز باده بچنگ آروراه صحرا گـــــــــــــیر که مرغ نغمه سرا ساز خوش نــوا آورد دلا چـو غنچه شکایت ز کار بسته مــکن که باد صبح نسیم گره گشــــــــــا آورد رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد بنفشه شاد وکش آورد سمن صفا آورد صبا بخوش خبری هدهد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1384 10:00
جدا از رویـــت ای مـــــاه دل افروز نه روز از شو شناسم نه شو از روز وصالت گر مرا گــردد میــــــــسر بود هـــر روز مــو چون عــید نوروز
-
تقدیم به عزیزترینم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 11:12
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کــــجا هست خدایا بسلامت دارش تشرف به پاکترین مکان دنیای خاکی،مکان رسیدن فرش به عرش ، سعادتیست بزرگ امیدوارم مقبول درگاه احدیت واقع شود
-
تقدیم به عزیزترینم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 09:53
تحمل کن عزیز دل شکسته تحمل کن بپای شمع خاموش تحمل کن کنار گریهء من بیاد دلــــــــخوشی های فراموش جهان کوچک من از تو زیباست هنوز از عطر لبخند تو سرمست واسه تکرار اسم سادهء توست صدایی از من عاشق اگر هست
-
تقدیم به عزیزترینم
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1383 12:29
یه بادبون یه قایق یه قطب نما یه دریـــا من و تو تشــــــــــنه هم رها بشیم تو مـوجها بریم با هم ببینیم بهشت دنیا کجاست جاییکه جز خوبی نیستخاکقشنگخداست یه جایی غیر از اینجا یه ســــرزمین تازه یه آســـمون که رنگـــــش با بخـــــت ما بسازه جایی باشه که اونجا اول خلقــــت باشه شیطون هنوز نبــــــــاشه مهر و محبت باشه...
-
تقدیم به عزیزترینم
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1383 23:50
ای سرو ناز حسن که خوش مـــــــیروی بـــناز عشاق را بناز تو هر لحظه صد نیاز فرخنذه باد طلعت خوبــت کـــــــه در ازل ببـــــریده اند بر قـــد سروت قبـــــای ناز آنرا که بوی عنبر زلــف تـــــــــو آرزوست چون عود گو بر آتش سودا به سوزو ساز پروانه را ز شمع بود سوز دل ولـــــــــــی بی شـــــــــمع عارض تو دلم را بود گـداز...